معنی گلو میناب - جستجوی لغت در جدول جو

گلو میناب

لغت نامه دهخدا

نوعی گل که قسمت وسط آن زرد رنگ و به شکل قرص است و اطرافش گلبرگ های سفید یا آبی کم رنگ دارد

(چِ لُ)

دهی از دهستان دهو بخش میناب شهرستان بندرعباس که در 12 هزارگزی باختر میناب و 4 هزارگزی باختر راه مالرو سیریک به میناب واقع است. جلگه و گرمسیر است و 300 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه. محصولش خرما. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)

لغت نامه دهخدا

دهو میناب

(دِ)

دهی است مرکز دهستان بخش میناب شهرستان بندرعباس. واقع در 15هزارگزی جنوب باختری میناب. سکنۀ آن 1600 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)

لغت نامه دهخدا

گزی میناب

(گَ)

ده کوچکی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس، واقع در 142000گزی جنوب میناب، سر راه مالرو جاسک به میناب. هوای آن گرم و دارای 20 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)

لغت نامه دهخدا

گز میناب

(گَ)

دهی است از دهستان سیرک بخش میناب شهرستان بندرعباس، واقع در 120000گزی جنوب میناب، سر را مالرو جاسک به میناب. هوای آن گرم و دارای 250 تن سکنه است. آب آنجا از چاه تأمین میشود و محصول آن خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)

لغت نامه دهخدا

معنی گلو میناب - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما